سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه حکمتها را شناخت، بر افزودن آنها قرار از کف بداد . [امام علی علیه السلام]
کل بازدیدها:----21197---
بازدید امروز: ----21-----
بازدید دیروز: ----2-----
منتظران

 
کدهای جاوای مذهبی
نویسنده: مهدوی
سه شنبه 88/10/15 ساعت 12:23 عصر

امام صادق(ع) پس از پیش‌بینی این حوادث، خطاب به راوی فرمود: «در چنین زمانی مراقب خود باش. نجات خود را از خداوند بخواه (فرج نزدیک است) و بدان که مردم با این نافرمانی‌ها سزاوار عذاب‌اند. اگر عذاب بر آنها فرود آمد و تو در میان آنها بودی، باید به سوی رحمت حق بشتابی تا از کیفری که آنها به واسطة سرپیچی از فرمان خدا می‌بینند، بیرون بیایی. بدان که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمی‌گرداند: «و إنّ رحمـت الله قریبٌ من المحسنین».
پیامبر گرامی اسلام(ص) و امامان اهل بیت(ع) در روایات متعددی به توصیف آخرالزّمان و بیان نشانه‌های عمومی این دوران پرداخته‌اند. یکی از این روایات، روایت مفصّلی است که در کتاب «الکافی» از امام ششم شیعیان نقل شده است. امام صادق(ع) در ابتدای این روایت، در پاسخ یکی از یاران خود که با اشاره به برخورد تحقیر آمیز منصور عباسی با آن حضرت از ایشان می‌پرسد: «اینان تا کی باید سلطنت کنند و ما کی از [آزار آنها] راحت و آسایش می‌یابیم»، می‌فرماید: «آیا نمی‌دانی که هر چیزی مدّتی دارد؟... آیا این سخن تو را سود می‌بخشد که بدانی هر گاه زمان این امر و [و پایان دولت آنان] فرا رسد، از چشم بر هم زدنی زودتر رخ می‌دهد؟ اگر تو می‌دانستی که آنها در درگاه خداوند چه وضعی دارند، خشم تو نسبت به آنها بیشتر می‌شد. اگر تو یا [حتّی] همة ساکنان زمین کوشش کنند که آنها را از نظر گناه به وضعی بدتر از آنچه اکنون در آن به سر می‌برند، درآورند، نمی‌توانند. پس [مراقب باش] شیطان تو را نلغزاند و پریشان نکند؛ زیرا عزّت و سربلندی تنها از آنِ خدا، رسول او و مؤمنان است، ولی منافقان نمی‌دانند. آیا نمی‌دانی هر کس منتظر این امر باشد و در برابر آزار و ترسی که به او وارد می‌شود، شکیبایی پیشه کند، فردای قیامت در صف ما محشور می‌شود».

آنگاه آن حضرت نشانه‌های آخرالزّمان یا عصر ظهور دولت حق را چنین بر شمرد:

«1. آنگاه که دیدی حق مرده است و اهل حق از میان رفته‌اند؛

2. ستم همه جا را فرا گرفته است؛

 3. قرآن فرسوده شده، و بدعت‌هایی از روی هوا و هوس در مفاهیم آن به وجود آمده است؛

 4. دین بی‌محتوا شده است، همانند ظرفی که آن را واژگون می‌سازند؛

 5. اهل باطل بر اهل حق بزرگی می‌جویند؛

 6. شر آشکار شده است و از آن نهی نمی‌شود و هر که کار زشت انجام دهد، معذورش می‌دارند؛

 7. فسق آشکار شده است و مردان به مردان و زنان به زنان بسنده می‌کنند؛

 8. مؤمن، سکوت اختیار کرده است و سخنش را نمی‌پذیرند؛

 9. فاسق دروغ می‌گوید و کسی دروغ و افترایش را به او باز نمی‌گرداند؛

 10. بچّة کوچک، مرد بزرگ را خوار می‌شمارد؛

 11. پیوند خویشاوندی بریده می‌شود؛

 12. هر که را به کار بد بستایند، خوش‌حال می‌شود؛

13. پسر بچّه همان می‌کند که زن می‌کند؛

 14. زنان با زنان ازدواج می‌کنند؛

15. مداحی و چاپلوسی فراوان شده است؛

 16. مرد، مال خود را در غیر راه طاعت خدا خرج می‌کند و کسی از او جلوگیری نمی‌کند؛

17. چون شخص مؤمنی را ببیند، از کوشش او به خدا پناه برد؛

 18. همسایه، همسایة خود را آزار می‌دهد و در این کار مانعی برای او نیست؛

 19. کافر خوشحال است از آنچه در مؤمن می‌بیند و شاد است از اینکه در روی زمین فساد و تباهی می‌بیند؛

 20. آشکارا شراب بنوشد و کسانی که از خدای عزّوجلّ نمی‌ترسند، برای نوشیدنش گرد هم آیند؛

 21. امر به معروف کننده خوار است؛

 22. فاسق در آنچه خدا دوست ندارد، نیرومند و ستوده است؛

 23. اهل قرآن و هر که آنان را دوست دارد، خوار است؛

 24. راه خیر بسته شده و راه شر مورد توجه قرار گرفته است؛

 25. خانة کعبه تعطیل شده است و دستور به ترک آن داده می‌شود؛

26. مرد به زبان می‌گوید، آنچه را که به آن عمل نمی‌کند؛

27. مردان، خود را برای استفادة مردان فربه می‌کنند و زنان برای زنان؛

 28. زندگی مرد از پس او اداره می‌شود و زندگی زن از فرج او؛

 29. زنان مانند مردان برای خود انجمن‌ها ترتیب می‌دهند؛

 30. در میان فرزندان عبّاس، کارهای زنانگی آشکار می‌شود (و خود را مانند زنان زینت می‌کنند، همان‌گونه که زن برای جلب نظر شوهرش، خود را آرایش می‌کند)؛

 31. به مردها پول می‌دهند که با آنها یا زنانشان عمل نامشروع انجام دهند؛

 32. توانگر از شخص با ایمان عزیزتر است؛

 33. رباخواری آشکار است و رباخوار سرزنش نمی‌شود؛

34. زن‌ها به زنا افتخار می‌کنند؛

35. زن برای نکاح مردان با شوهر خود همکاری می‌کند؛

36. بیشتر مردم و بهترین خانه‌ها آن باشد که به زنان در هرزگی‌شان کمک می‌کنند؛

 37. مؤمن به خاطر ایمانش غم‌ناک و پست و خوار می‌شود؛

 38. بدعت و زنا آشکار می‌شود؛

 39. مردم به شهادت ناحق اعتماد می‌کنند؛

 40. دستورهای دینی بر اساس تمایلات اشخاص تفسیر می‌شود؛

 41. حلال، تحریم شود و حرام، مجاز؛

42. مردم چنان در ارتکاب گناه گستاخ شده‌اند که منتظر رسیدن شب نیستند؛

 43. مؤمن نمی‌تواند کار بد را نکوهش کند، جز با قلب؛

44. مال کلان در راه غضب الهی خرج می‌شود؛

45. زمام‌داران به کافران نزدیک می‌شوند و از نیکان دوری می‌گزینند؛

 46. والیان در داوری رشوه می‌گیرند؛

 47. پست‌های حساس دولتی به مزایده گذارده می‌شود؛

 48. مردم با محارم خود نزدیکی می‌کنند؛

49. به تهمت و سوء ظن، مرد به قتل می‌رسد؛

 50. مرد به مرد پیشنهاد عمل زشت می‌کند و خود و اموالش را در اختیار او می‌گذارد؛

51. مرد به خاطر آمیزش با زنان سرزنش می‌شود (که چرا با مردان آمیزش نمی‌کند)؛

 52. مرد از کسب زنش از هرزگی نان می‌خورد و آن را می‌داند و به آن تن می‌دهد؛

 53. زن بر مرد خود مسلّط می‌شود و کاری را که مرد نمی‌خواهد و کاری را که مرد نمی‌خواهد، انجام می‌دهد و به شوهر خود خرجی می‌دهد؛

54. مرد، زن و کنیزش را (برای زنا) کرایه می‌دهد و به خوراک و نوشیدنی پستی تن در می‌دهد؛

 55. سوگندهای به ناحق به نام خدا بسیار می‌شود؛

 56. قمار آشکار می‌شود؛

 57. شراب را بدون مانع و آشکارا می‌فروشند؛

 58. زنان مسلمان، خود را در اختیار کافران می‌گذارند؛

 59. لهو و لعب آشکار می‌شود و کسی که از کنار آن می‌گذرد، از آن جلوگیری نمی‌کند (و کسی جرئت جلوگیری را ندارد)؛

60. کسی که مردم از تسلط و قدرتش ترس دارند، مردم شریف را خوار می‌کند؛

61. نزدیک‌ترین مردم به فرمان‌روایان کسی است که به دشنام‌گویی ما خاندان ستایش شود؛

 62. هر کس ما را دوست دارد، دروغ‌گویش می‌دانند و شهادت او را نمی‌پذیرند؛

 63. مردم، در گفتن حرف زور و ناحق با همدیگر رقابت می‌کنند؛

 64. شنیدن قرآن بر مردم سنگین و گران می‌آید و در عوض، شنیدن سخنان باطل بر مردم آسان است؛

65. همسایه، همسایه را از ترس زبانش گرامی می‌دارد؛

 66. حدود خدا تعطیل می‌شود و در آن به دلخواه خود عمل می‌کنند؛

67. مساجد طلاکاری می‌شود؛

 68. راست‌گوترین مردم پیش آنها، مفتریان دروغ گویند؛

 69. شرّ و سخن‌چینی آشکار می‌شود؛

 70. ستم‌کاری گسترش می‌یابد؛

 71. غیبت را سخن نمکین می‌شمارند و مردم همدیگر را بدان مژده می‌دهند؛

 72. برای غیر خدا به حج و جهاد می‌روند؛

73. سلطان به خاطر کافر، مؤمن را خوار می‌کند؛

 74. خرابی و ویرانی بیش از آبادی است؛

75. زندگی مرد از کم‌فروشی اداره می‌شود؛

 76. خون‌ریزی را آسان می‌شمارند؛

 77. مرد برای غرض دنیایی ریاست می‌طلبد و خود را به بدزبانی مشهور می‌سازد تا از او بترسند و کارها را به او واگذار کنند؛

 78. نماز را سبک می‌شمارند؛

79. مرد مال بسیار دارد، ولی از وقتی که آن را پیدا کرده، زکات آن را نپرداخته است

؛ 80. قبر مرده‌ها را می‌شکافند و آنها را می‌آزارند و کفن‌هایشان را می‌فروشند؛

81. آشوب بسیار می‌شود؛

 82. مرد روز خود را به نشئه (شراب) به شب می‌برد و شب را به مستی صبح می‌کند؛

 83. با حیوانات عمل زشت انجام می‌دهند؛

84. حیوانات همدیگر را می‌درند؛

85. مرد به مصلّی می‌رود، ولی چون بر می‌گردد، جامه در تن ندارد؛

 86. دل مردم سخت و چشمانشان خشک می‌شود و یاد خدا بر آنان سنگین می‌آید؛

 87. کسب‌های حرام گسترش می‌یابد و بر سر آن رقابت می‌کنند؛

 88. نماز خوان برای ریا و خودنمایی نماز می‌خواند؛

 89. فقیه برای غیر دین فقه می‌آموزد و دنیا و ریاست طلب می‌کند؛

 90. مردم دور کسی را گرفته‌اند که قدرت دارد؛

 91. هر کس روزی حلال می‌جوید، سرزنش می‌شود و جویندة حرام، مورد ستایش و تعظیم است؛

 92. در مکّه و مدینه کارهایی می‌کنند که خداوند دوست ندارد و کسی هم نیست که مانع شود و هیچ کس آنها را از این کارهای زشت باز نمی‌دارد؛

 93. آلات لهو و لعب [حتّی] در مکّه و مدینه آَشکار می‌شود؛

 94. مرد سخن حق می‌گوید و امر به معروف و نهی از منکر می‌کند؛ دیگران او را نصیحت می‌کنند و می‌گویند: این کار بر تو لازم نیست؛

 95. مردم به همدیگر نگاه می‌کنند و به مردم بدکار اقتدا می‌کنند؛

 96. راه خیر به کلّی خالی است و کسی از آن راه نمی‌رود؛

 97. مرده را به مسخره می‌گیرند و کسی برای مرگ او غمگین نمی‌شود؛

98. هر سال بدعت و شرارت بیشتر می‌شود؛

 99. مردم و انجمن‌ها تنها از توانگران پیروی می‌کنند؛

 100. به فقیر چیزی می‌دهند، در حالی که به او می‌خندند و برای غیر خدا به او ترحّم می‌کنند؛

 101. نشانه‌های آسمانی پدید می‌آید، ولی کسی از آن هراس ندارد؛

102. مردم در حضور جمع، همانند بهایم مرتکب اعمال جنسی می‌شوند و هیچ کس از ترس، کار زشت را انکار نمی‌کند؛

 103. مرد در غیر اطاعت خدا زیاد خرج می‌کند، ولی در مورد اطاعت خدا از کم هم دریغ می‌ورزد؛

 104. آزار به پدر و مادر آشکار می‌شود و مقام آنها را سبک می‌شمارند و حال آنها در پیش فرزند از همه بدتر باشد و از اینکه به آنها افترا زده شود، خوشحال می‌شوند؛

 105. زن‌ها بر حکومت چیره می‌شوند و پست‌های حسّاس را قبضه می‌کنند و کاری پیش نمی‌رود، جز آنچه به دلخواه آنان باشد؛

 106. پسر به پدر خود افترا می‌زند و به پدر و مادر خود نفرین می‌کند و از مرگشان خوشحال می‌شود؛

 107. اگر روزی بر مردی بگذرد که در آن روز گناه بزرگ مرتکب نشده باشد، مانند هرزگی یا کم‌فروشی یا انجام کار حرام یا می‌خوارگی، آن روز غمگین است و خیال می‌کند که روزش به هدر رفته و عمرش در آن روز بیهوده تلف شده است؛

 108. سلطان موادّ غذایی را احتکار می‌کند؛

 109. حقّ خویشاوندان پیامبر (خمس) به ناحق تقسیم می‌شود و بدان قماربازی و می‌خوارگی می‌کنند؛

 110. با شراب درمان می‌کنند و بدان بهبودی می‌جویند؛

111. مردم در مورد ترک امر به معروف و نهی از منکر و بی‌عقیدگی یکسان می‌شوند؛

 112. منافقان و اهل نفاق سر و صدایی دارند و اهل حق، بی سر و صدا و خاموش‌اند؛

 113. برای اذان گفتن و نماز خواندن مزد می‌گیرند؛

 114. مسجدها پر است از کسانی که از خدا ترس ندارند و برای غیبت و خوردن گوشت اهل حق به مسجد می‌آیند و در مساجد، از شراب مست‌کننده توصیف می‌کند؛

115. شخص مست که از خود تهی است، بر مردم پیش‌نمازی می‌کند و به مستی او ایراد نمی‌گیرد و چون مست شود، گرامی‌اش می‌دارند؛

 116. هر که مال یتیمان را بخورد، شایستگی او را می‌ستایند؛

 117. قاضیان به خلاف دستور خدا داوری می‌کنند؛

 118. زمام‌داران از روی طمع، خیانت‌کاران را امین خود می‌سازند؛

119. میراث (یـتـیـمـــان) را فرمان‌روایان به دست افراد بدکـار و بی‌باک نسبت به خــدا داده‌اند، از آنها حق حساب می‌گیرند و زمام آنها را رها می‌سازند تا هر چه می‌خواهند انجام دهند؛

 120. بر فراز منبرها، مردم را به پرهیزکاری دستور می‌دهند، ولی خود گویندگان به آن دستور عمل نمی‌کنند؛

 121. وقت نمازها را سبک می‌شمارند؛

 122. صدقه را به وساطت دیگران به اهل آن می‌دهند و به خاطر رضای خدا نمی‌دهند، بلکه از روی درخواست مردم و اصرار آنها می‌پردازند؛ 123. تمام همّ و غمّ مردم، شکم و عورتشان است، باکی ندارند که چه بخورند و با چه آمیزش کنند؛

124. دنیا به آنها روی آورده است؛

 125. نشانه‌های حق کهنه گشته است».

امام صادق(ع) پس از پیش‌بینی این حوادث، خطاب به راوی فرمود: «در چنین زمانی مراقب خود باش. نجات خود را از خداوند بخواه (فرج نزدیک است) و بدان که مردم با این نافرمانی‌ها سزاوار عذاب‌اند. اگر عذاب بر آنها فرود آمد و تو در میان آنها بودی، باید به سوی رحمت حق بشتابی تا از کیفری که آنها به واسطة سرپیچی از فرمان خدا می‌بینند، بیرون بیایی. بدان که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمی‌گرداند: «و إنّ رحمـ[ الله قریبٌ من المحسنین».1


ابراهیم شفیعی سروستانی
ماهنامه موعود شماره 102

پی‌نوشت:
1. الکافی، ج8، صص36-42، ح7؛ بحارالانوار، ج52، صص254-260.
 



  • کلمات کلیدی :
  •     نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • نشانه های عمومی آخرالزّمان
    [عناوین آرشیوشده]